شهر من شهر راهیان نور است ،شلمچه و مسجد جامعش زبان زد خاص و عامه مردم است ، شهری که خون و جان داد که توانست شهر بماند.شهر هشت سال جنگ تحمیلی و جوانان خدایی که به شهادت رسیدند .
آسمانش هنوزم رنگ و بوی خدایی دارد،مردمانش ساده و بی ریا ولی کمی ناراحت از وضع مادی و معیشتی . اما...
اما همیشه پر شور و شعور در تمامی صحنه ها ، نماز جمعه را ببین ،عرصه های سیاسی را نگاه کن ،خوشت می آید که اگر آمدی دیگر نروی ، خوی گرم شان به انسان حس شادبودن می دهد،اما کمی بیشتر ، ناراحت فرزندان شان که بیکاروزبانم لال معتاد هستند.
ما جوانان شهر باید دست بکار شویم ،البته ناگفته نماند ما با شور و شعور دست بکاریم اما...
اما اگر دست بکار شویم از طرف بزرگان و مسولین کار شکنی می شود،نمونه های این کار شکنی ها زیاد است ولی نمیخواهم بگویم که ما می دانیم حق مان ضایع شده است و مسولین هم میدانند که حق مان را ضایع کرده اند و باید پاسخگو باشند.
همه مسولین بزرگ شهرم باید بدانند، ماجوانان خونین شهری تا موقعی که با ولایت بیعت کرده ایم ، ولایی می مانیم و ولایی می رویم .و فرمایشات رهبر عزیزمان را با جان و دل گوش می دهیم و عمل خواهیم کرد و هیچ کار شکنی از هر قشر و اشخاصی را قبول نمی کنیم و راهمان که راه سید علی است را ادامه خواهیم داد.
بهار من بهار الهییست ، بهاری که خدا از بدو تولدم در جسمم دمید ،
زنده کرد و زندگی داد تا من را از بهترین مخلقوقاتش قراردهد.
بهار زندگی من بهار بندگی اوست بهاری که تا او نباشد رو به پایییزی و افول می رود ، این زیبایی زندگی من فقط و فقط بااوست . خدایی که زیبایی زندگی من را با بهار زیبایی ها به من داد تا من بهاری زندگی کنم ، بهار من خدمت کردن به هم نوع و کمک کردن به عزیزانم و مهربانی به دوستانم است.
بهارزندکی من خوشحالی خانواده ام ،خوشحالی مردم شهرم و دوستان من است ، جامعه ای که بهار ان، مردمی است از جنس معرفت و حقیقت، مردمی که همواره برای دستیابی به زندگی بهاری همراه با الطاف الهی می کوشندتا بهترین باشند ، و بهترین خواهند ماند.
بهار شهرمن جنب و جوش مردمش در لحظات اخر تحویل سال است
خوشحالی و مهربانی خانواده های است که ذوق و شوق بهاری شدن دلشان را با دیگران تقسیم می کند ،
امید من آن است جوانان شهرم جوانانی باشند که زندگیشان ، زندگی همراه با رحمت خدا و پاک بودن دل هایشان، دعاکردن برای بهاری شدن دل های ان کسانی که عزیزانشان را از دست دادن و انانی که در بیمارستان ها بستری اند.
که به زودی سلامتی و در کنار خانواده بودن را دوباره داشته باشند.
بهار ما زندگیی توام با یاد خدا و اهل بیت و بهار جامعه ما توام با کمک و مهربانی و محبت به دیگران باشد.
دانشجو منشاۓ تحول در جامعه است ، دانشجویی که هدف و انگیزه اش خدمت به مردم و با اهداف خود بتواند علم و فرهنگ جامعه را بگستراند و دیگران را در این راه ،که راه علما و بزرگان اسلام و جهان است همسو کند ،این دانشجو اینده اش با توکل و توسل به خدا و ائمه تضمین شده است ،و باعث به وجود امدن افتخاردر جامعه خود و بالیدن به چنین خانواده هایی که بتواند جوانانی غیور که در پا نهادن به عرصه های مهم در زندگی اعم از علم و فرهنگ ناب اسلام باشد است.
بی شک این خانواده ها در این دنیا و اخرت با صلابت و افتخار زندگی خواهند کرد و نتیجه ان، تربیت این چنین فرزندانی ست که توانسته اند تحولی در جامعه و نظام علمی و فرهنگی به وجود اوردند.
به امید ان روزی که دانشجوهای این مرز و بوم ، علم و فرهنگ که مهمترین مسئله کشور است را با شور و نشاط و همبستگی بتوانند به خود کفایی در تمامی عرصه ها برسانند.
بهار دانشجو،بهار تحول علم و دانش و همچنین شکوفایی استعداد های درونی خود است ، دانشجو در عین متحول شدن باید جامعه خودهم را متحول کند .
پاگذاشتن جوانان در دانشگاه ها همانا نوید بخش زندگی همراه با روحیه مضاعف جهت مستحکم کردن ستون و پایه های علم و دانش در جامعه و به خود بالیدن در این عرصه ها برای به وجود اوردن شورو نشاط در جامعه دانشگاهی است، که میتوان با ایجاد این شور دانشجویان دیگر را در مسیر خود همراه سازد، واین قشر علمی و فرهنگی در تمامی ابعاد مسیر زندگی ،خودراپیشرو در عرصه های ایده ال جامعه بداند و شکوفایی درونی خود را به مظهر ظهور قراردهد ، دانشجو باید بهارش ارمانی باشد ، آن آرزویی که در کودکی از ان دم میزند باشد، ان ارزوییی که همیشه در خاطرش با سعی و کوشش و توکل ان را براورده خواهد کرد
انسان منادی کسب علم و فرهنگ ناب است، ان فرهنگی که بتوان علمش را تکمیل کند ، علمی که اینده خود را بتوان با ان تضمین کرد ، اینده ای که منجر به خود بالیدن می شود و به گونه ای افتخار افریدن برای مردم کشورش ، شهرش و ان دوستانی که دوران کودکی اش را با انها سپری کرد، خانواده ای که از بدو تولد تا جوانی دعای خیرشان همیشه تضمین کارهایش بود.
ما دانشجویان بهارمان باید کسب علم و بالا بردن سطح فرهنگ خود ،درراه خدمت به هم نوعمان باشد تا بتوانیم جامعه داشته باشیم که زندگی در ان ،زندگی عالمانه و عاقلانه باشور و نشاط الهی همراه باتوکل به خدای رحمان باشد .
بهار دانشجو ،بهاری است که منادی زندگی زیباهمراه با رضایت خدا باشد .
پای یک فیلم در میان است؛ آزار و اذیت جنسی یک مادر کار را به اخاذی از او کشانده، ماجرایی که در پایتخت رخ داده است چه ابعاد ناگفته ای دارد؟
مردی شیطان صفت که با آزار و اذیت زنی بیوه از او اخاذی میکرد، توسط ماموران کلانتری شناسایی و به اداره 16 پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
هفته گذشته بود که راز ابلیس بزرگ تهران توسط قربانیش آشکار شد و قرار است این مرد به سزای اعمال شیطانی خود برسد.
تجاوز
17 سال پیش زن جوانی به نام «مریم» با همسرش از یکی از شهرهای استان شرقی کشور به پایتخت سفر کردند. روزهای خوبی با یکدیگر سپری می کردند، اگرچه بعضی اوقات سخت می گذشت ولی چون با یکدیگر بودند و همیشه لبخند بر لبشان بود مشکلات یکی پس از دیگری سپری می شد.
پس از 10 سال سکونت در یکی از محلات جنوبی تهران ناگهان شوهر «مریم» به دلیل سکته قلبی جان خودش را از دست داد و مریم با دخترش که تنها یک سال داشت، تنها شد و به اجبار برای تامین هزینه های زندگی شروع به کار کرد.
«مریم» که مادری مهربان بود، همیشه به دنبال دخترش در مدرسه می رفت تا همیشه و در هر لحظه کنار او باشد تا «آزاده» (دخترش) هیچگاه نبود پدر را احساس نکند.
این روند نیز ادامه داشت تا اینکه یک روز که «مریم» به دنبال «آزاده» رفته بود، آن روز وقت تنگ بود و «مریم» باید زودتر به سرکارش بازمی گشت به همین دلیل یک تاکسی را به صورت دربست کرایه کرد.در بین راه «آزاده» که دلتنگ پدر بود از مادر خواست تا آخر هفته به سر قبر پدرشان بروند و برای شادی روحش دعایی بخوانند.
با صحبت های «آزاده»، راننده تاکسی که «ناصر» نام داشت از بیوه بودن زن جوان در داخل خودرویش با خبر شد و همانجا نقشه های شیطانی خود را طراحی کرد.
«ناصر» فردای آن روز نیمه های شب به در خانه «مریم» مراجعه کرد و با ترفندی توانست وارد خانه شود و با بستن دست و پای آزاده، مادرش را مورد آزار و اذیت قرار داد و از آنچه بر سر «مریم» آورده بود، فیلم گرفت و همین بهانه ای شد برای آزارهای مکرر این مرد شیطان صفت.
سرهنگ امید بهمنیاری رییس کلانتری 152 خانی آباد نو با اعلام این خبر، افزود: به دنبال اظهارات شاکیه مأموران ضمن ارائه آموزش های لازم با متهم قرار صوری گذاشته و زمانی که «ناصر» برای دریافت وجوه قسط به در خانه «مریم» مراجعه کرده بود، شناسایی و به کلانتری انتقال می یابد
آزار و اذیت ها ادامه داشت تا اینکه چهار ماه پیش «ناصر» خودروی گران قیمتی با اقساط ماهانه 12 میلیون ریال خریداری کرد، ولی توانایی باز پس دادن آن را نداشت به همین دلیل با ربودن «آزاده» و تهدید «مریم» او را بر آن داشت تا برای فراهم کردن مبلغ مورد نیازش دست به هر اقدام نامشروع و شنیعی بزند.
«مریم» پس از انجام خواسته های مرد شیطان صفت و باز پس گرفتن دخترش محل زندگیش را سریعا عوض کرد و به محله ای دیگر رفت، چند هفته ای گذشت و خبر از «ناصر» نداشت تا هفته گذشته که برای گرفتن کارنامه دخترش به مدرسه رفت.
هنگام بازگشت به خانه بازهم «ناصر» سد راهش شد و او را داخل خودرو کشاند و پس از آزار و اذیت، درخواست مبلغ 12 میلیون تومان وجه نقد را کرد که این بار «مریم» با مراجعه به گشت کلانتری خانی آباد نو راز بزرگترین «ابلیس» تهران را فاش کرد.
سرهنگ امید بهمنیاری رییس کلانتری 152 خانی آباد نو با اعلام این خبر، افزود: به دنبال اظهارات شاکیه مأموران ضمن ارائه آموزش های لازم با متهم قرار صوری گذاشته و زمانی که «ناصر» برای دریافت وجوه قسط به در خانه «مریم» مراجعه کرده بود، شناسایی و به کلانتری انتقال می یابد.
رییس کلانتری 152 خانی آباد نو گفت: پرونده متهم برای پیگیری ویژه بنا بر دستور قضایی به اداره 16 پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شده است.
بررسی حقوقی پرونده
در این ماجرای تاسف بار چند اتهام متوجه ناصر است که به بررسی هر یک از آنها می پردازیم :
زنا یا تجاوز؟
در ابتدا باید برای دادگاه ثابت شود که مریم تمایل به این کار داشته است یا خیر؟
اگر مریم تمایل به این کار داشته و با علم به آن دست به ارتکاب جرم زده باشد جرم هر دو زنا است ، حال باید دید زنای محصنه است یا غیر محصنه؟
تجاوز
در صورتی که ناصر هم مجرد باشد هر دو به مجازات زنای غیر محصنه محکوم می شوند حد شرعی آن در صورت ثبوت در نزد حاكم شرع،صدضربهشلاق در دفعه اول تا سوم ودر دفعه چهارم كشتناست و اگر ناصر متاهل بوده و مرتکب زنا شده ،زنای محصنه است و مجازاتش سنگسار می باشد.
حال اگر مریم تمایل به این کار نداشته و ناصر به زور به وی تجاوز کرده باشد جرم وی تجاوز به عنف است.
تهدید و اخاذی
هر انسانی حق دارد در مواقع احساس خطر به دفاع از جان، مال و ناموس خود و افرادی كه دفاع از آنها بر وی واجب است اقدام كند. تهدید و اخاذی هم از مواردی است كه میتواند برای افراد ایجاد نگرانی و خطر كند. همان طور كه میدانیم تهدید در لغت به معنای بیمدادن و ترساندن است كه عرف و قانون نیز همین تلقی را از این عنوان دارند. قانونگذار در ماده 669 قانون مجازات اسلامی درخصوص عنصر قانونی جرم، تهدید و اخاذی بیان میدارد «هر كس دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی و شرافتی یا مالی و یا به افشای سری(رازی) نسبت به خود یا بستگان او نماید اعم از این كه به این واسطه تقاضای وجه و یا تقاضای انجام امر یا ترك فعلی را نموده و یا ننموده باشد به مجازات شلاق تا 74 ضربه یا زندان از 2 ماه تا 2 سال محكوم خواهد شد.»
در این ماده تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی یا افشای سر(راز) نسبت به خود یا بستگان از موضوعات تهدید تلقی شده است.
آدمربایی یکی دیگر از معضلاتی است که متاسفانه در کشور ما وجود دارد و افراد با انگیزههای متفاوتی همچون مالی، انتقام، تجاوزات جنسی، امحاء آثار جرم و ... شخص قربانی را میربایند و آزادی او را سلب میکنند
آدم ربانی
آدمربایی یکی دیگر از معضلاتی است که متاسفانه در کشور ما وجود دارد و افراد با انگیزههای متفاوتی همچون مالی، انتقام، تجاوزات جنسی، امحاء آثار جرم و ... شخص قربانی را میربایند و آزادی او را سلب میکنند.
در این پرونده ناصر به منظور فراهم کردن مبلغ مورد نیازش توسط مریم دست به ربودن فرزند وی می زند.
طبق ماده 621 قانون مجازات اسلامی هرکس به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر شخصا" یا توسط دیگری شخصی را برباید یا مخفی کند به حبس از پنج سال تا پانزده سال محکوم خواهد شد
کیفیات تشدید مجازات در جرم آدم ربایی: طبق ماده 621 قانون مجازات اسلامی در صورتی که سن ربوده شده کمتر از 15 سال باشد یا ربودن با وسیله نقلیه انجام گیرد یا به ربوده شده آسیب جسمی یا حیثیتی وارد شود مرتکب به حداکثر مجازات تعیین شده محکوم خواهد شد.
حرف آخر...
شاید یکی از دلایل این حادثه شوم نگاه های آزار دهنده اجتماعی به زنان بیوه است. اگر چه این نگاه در گذشته بسیار بدتر بوده و اکنون نگاه معتدل تری نسبت به این زنان وجود دارد. اما هنوز هم این زنان مورد آزار نگاه ها و افکار پلید برخی مردان هوسران قرار می گیرند.
اگر ما می خواهیم جامعه ای سالم داشته باشیم، لازم است نگاه نامناسب به زنان بیوه را از بین ببریم و به فکر این زنان باشیم.
موثرترین و بی نام و نشان ترین ، تاثیر گذارترین و کم تبلیغات ترین ؛به دنبال ارمان بودن و بدون آرم بودن ؛
یعنی انسان در تشکیلات مثل گریس لای چرخ دنده ها شود ک چرخ دنده هارا نرم کند تا بچرخند و باهم درگیر شوند و در نهایت گریس بخار می شودو اثری از ان باقی نمی ماند، ولی باعث گردش نرم این دو چرخ دنده توی همدیگر همان گریس بوده است .اخلاق تشکیلاتی یعنی کمک کنیم به روان تر شدن ،اثرگذارترشدن ،پر برکت تر شدن و تاثیر گذارترشدن مجموعه مان توام با اینکه اثری از ما نباشد .
امام صادق مرد مبارزه بود ،مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود .مرد علم و دانش بودنشرا همه شنیده اند...
اما ان بعد سوم را ک اصلا نشنیده اید،مرد تشکیلات بودن امام صادق است ،یک تشکیلات عظیمی از مومنان خوداز طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماورالنهر تا شمال افریقا به وجود اورده بود.تشکیلات یعنی چه ؟ یعنی اینکه وقتی امام صادقاراده میکند ان چه را که او میخواهد بدانند.نماینده گان او در سراسر افاق عالم اسلام به مردم می گوینندتا بدانند.
جمع به حیث جمع ،مراقب خودشان باشند.بی مراقبتی جمع ها نسبت ب مجموعه های خودشان ،موجب میشودکه حتی ادم هایی هم که در بین جمع ها تقوای فردی دارند با حرکت عمومی ان جمع ها بغلتندو به جایی بروند که نمیخواهند.
در طول این سی سال ،ما از این ناحیه ضربه خورده ایم .یکی از جاهایی که ضعف نشان داده ایم همین بوده .
ما اعتقادمان این است ک بهترین راه وبرترین حربه ای ک میتواند راه ها را باز کندو هدایت الهی را و هدایت انقلابی رادر ذهن ها و دلها بنشاندو به میوه بیاورد،مثمر بکند،یک تشکیلات است .
ما عقیده داریم که اگر چنانچه کسانی بخواهندبرای انقلاب کار کنند واین ها متشکل نباشند ،مجتمع نباشند،نخواهند توانست از لحاظ کمیت ان. کاری را بکنند که یک گروه متشکل انجام خواهند داد.تشکیلات یکی از فرایض هر گروه مردمی است که هدفی را دنبال می کنند.تشکیلات یعنی نظم ،یعنی نظم ،یعنی تقسیم وظایف ،یعنی ارتباط و اتصال ،و زنجیره ای کار کردن ،این معنای تشکیلات است.
یک کار تشکیلاتی خصوصیتش این است که فرد خودش را در جمع حل کند،گم کند،که این گم کردن عین بازیافتن به نحو درست است .چیزی کم نمیشود از ادم ،چیزها ب ادم اضافه میشود.
من مثال می اورم.
به ان لیوان ابی که داخل ان یک حبه قند را شما می اندازید.این یک حبه قند یک چیز مشخصی است .به قدر خودش شیرینی دارد ،وقتی در لیوان اب انداختی ،تمام است ،یعنی یک دانه ازاین ذرات ریزی که در زیر دندان می امدو صدا می کرد و خودش را نشان میداد که هان ، منم ،،، یک دانه از اینها باقی نمیماند ،تمام حل میشود در اب ، در انجایی که قبل ازان یا بعدازان ،ده حبه قند دیگر هم حل شده ،اما ب نظر شما ازاین حبه قند یک ذره اش از بین رفت ؟
هیچ چیز ازان از بین نرفته است
این قند یک ذره کم نشد ،بلکه به ان هم زیاد شد ،تشکیلات
باید اینجور باشد ،شکل کامل یک تشکیلات درست، این جوری است که فرد در جمع ،حل بشود،این شکل درست تشکیلات است .
یک تشکیلات واحد،اولین و واضح ترین معنایش این است که افرادی ک در این تشکیلات کار میکنند ب دنبال یک جهت واحدی ،به دنبال نیمه گمشده ی واحدی می گردنند،ان هم باهمکاری و همراهی با یکدیگر ،پس اخلاق تشکیلاتی یعنی اخلاق اسلامی یعنی اخلاق اسلامی منظم ،یعنی چگونگی برخورد دو برادر ،دوهم فکر ،دو هم اهنگ ،دو هم جهت
اگر ما مجموعه مقررات و تکالیفی ک در اسلام هست ،این هارا مانند اندام ها و اجزای یک ماشین درنظر بگیریم ک دارد با یک نطم خاصی حرکت می کند اخلاق چ موضعی دارد اینجا؟
در یک دید خیلی سطحی ،عرفی،قابل فهم،اخلاق عبارت است ازان وسیله ای ک موجب میشود این حرکت و هماهنگی میان این اجزا بدون اصطحکاک ،بدون سایدگی بدون زیان و خسارت ،انجام بگیرد این اخلاق است .
دو کار را اخلاق اسلامی کلا به ما یاد می دهد ،یکی اینکه که با خلق ها و خصلتها و خوی های بد در خودما داۓما مبارزه کنیم
و انها را خنثی کنیم .دوم اینکه اخلاق نیک و فضاۓل را در خودمان به وجود بیاوریم و رشد دهیم ، هردو کار باید به موازات انجام بگیرید .
مثلا یکی از اخلاق های مذموم و پلید ،عجب است عجب یعنی چی ؟؟ یعنی خود شگفتی ،یعنی از خودمان راضی باشیم .عیبش این است که تا خیلی از خودمان متشکر شدیم ،متوقعیم همه از ما تشکر کنند .در رابطه با اخلاق تشکیلاتی ،اصول همین است،بایستی جوری باشد که انسان منیتهای خود رادر جمع کنار بگذارد ..
خود محوریها در چند خصلت بد خلاصه میشود.
یکی همین عجبی بود که گفته شد،همین خود شگفتی ،این یکی از ان بدترین خصلت هاست.این را علاج کنید با مقایسه خودتان با کسانی که بهتر و بیشتر و موثرتر از شما کار میکنند ،علاج کنید با بزرگ کردن عیوب کارتان در ذهن خودتان و بالاخره به هر کیفیتی ،این حالت را در خود بشکنید ،این یکی است .
یکی دیگر کبر است ،یعنی خود را بزرگ دیدن ،اگر تکبر چیز خوبی بود ،باید اجازه تکبر به پیامبران و اولیای الهی داده میشد.در حالی اینکار نشده ،خدا تکبر و خود بزرگ بینی را در چشم پیامبران زشت کرده ،تواضع یعنی خود را فرو نهادن ،خود را در طبقات نازل قراردادن و اینها هم عملا همین کار راکردند.
اگر تشکیلاتی به وجودامد،اما هدف روشنی نداشت ،یا هدف داشت ولیکن برنامه ریزی برای رفتن به سمت ان هدف انجام نگرفت و تشکیلات بی کار ماند،به خودی خود،تشکیلات از هم خواهد پاشید واگر هم بماند ،صورت بی جانی خواهد ماند خاصیت تشکل انسانی این است .
بهترين دعا دعاي كميل است اين دعا خيلي برايم تحسين انگيز و دل نشين است. سپاه بازوي ولايت فقيه است و تداوم دهنده انقلاب اسلامي در جهان است. با شكست صدام جنگ تمام نمي شود بلكه جنگ تا بعد از شكست عراق ادامه دارد پس ما بايد خود را براي نابودي اسرائيل آماده كنيم.
مهربانی ساده است، ساده تر از آنچه فکرش را بکنی ؛کافی است به خودت ایمان داشته باشی و به معجزه مهر ..کافی است به دستهایت فرمان دهی تا به جای تنبیه،آرام بر سر کودک سرکش کشیده شوند و موهایش را قلقلک دهند ...کافی است به چشم هایت بیاموزی که چشم آیینه روح است ،و عشق و مهربانی را می توان با نگاه در تمام عالم پراکند ...کافی است به دلت یادآوری کنی همیشه دل هایی هستند که درد امانشان را بریده و احتیاج به همدلی دارند ...کافی است به گوشهایت یاد دهی که می توانند سنگ صبور باشند ، حتی اگر صبوری سنگینشان کند ...کافی است یاد بگیری انسان بودن فقط زنده بودن نیست ؛ باید زندگی کرد ، و زندگی چیزی جز مهربانی و عشق ورزیدن به آفریده های خداوند نیست
آورده اند كه رسول صلی الله علیه و آله و سلم را گفتند: یا رسول الله ! فلان كس را دیدی كه به سفر دریا شد به اندك سرمایه ای و زود باز آمد و چندان سود آورد كه همسایگان و خویشان وی بر وی حسد می بردند؟ خواجه صلی الله علیه و آله و سلم گفت : من شما را خبر دهم از كسی كه باز آمدنش زودتر بود و غنیمتش عظیم تر؟ گفتند: بلی یا رسول الله ! گفت : بنگرید بدین مرد كه روی به شما دارد، نگاه كردیم مردی را دیدیم كه می آمد از انصار جامه ای كهنه پوشیده پیش وی باز شدیم و وی را بشارت دادیم . چون به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آمد، خواجه صلی الله علیه و آله و سلم گفت : یاران را خبر ده كه امروز چه كار كرده ای . گفت : هر روز دیناری كسب می كردم . امروز آن كسب از من فوت شد. گفتم : بروم و عوض آن در روی علی علیه السلام نگاه كنم كه رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است كه : النظر الی وجه علی عباده یعنی : نظر در روی علی علیه السلام عبادت است . برفتم و ساعتی در روی علی نگریستم . خواجه صلی الله علیه و آله و سلم گفت : تو هر روز دیناری زر كسب می كردی ، امروز آن از تو فوت شد و تو به عوض ، در روی علی علیه السلام نگاه كردی . تو را چندان ثواب حاصل شده است كه اگر بر اهل زمین قسمت كنند، كمترین نصیبی كه یكی را رسد آن بود كه گناهش را بیامرزند و بر وی رحمت كنند.
وقتتان را بیهوده به هدر ندهید؛ خیلی از بچّههای جوان ما - دانشجو و غیر دانشجو - وقتهایشان را هدر میدهند، در این شبکههای اجتماعی و مانند اینها می گردند یا در بعضی از جلسات بیهوده بحثوجدلهای اینجوری مینشینند. وقتتان را هدر ندهید، وقتتان را درست مصرف کنید، هم به درس برسید، هم به کار تشکیلاتی برسید؛ به هر دوی اینها باید برسید.
یك وقتی یك کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یك جوری نگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته یك جورایی انگار که سابقه بدت رو مدام به یادت میاره.
ولی یك وقتی، یك کسی تو رو می بخشه و یک طوری فراموش می کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی.
هرکس با هفتاد دختر در خانه زنا کند، و هفتاد پیغمبر را بکشد و هفتاد کتاب آسمانی را بسوزاند، گناهش کمتر است از کسی که یک روز نمازش را عمداً نخواند
درحدیثی آمده است که درجهنم طبقه ای است به نام (لم لم)مارهایی درآن وجوددارندکه به اندازه گردن شترهستندوطول آنهابه مسافت یک ماه است این جای مخصوص کسانی است که نمازراترک کردند
۰
رسول الله "ص" فرمودند: وقتی یک انسان جوان توبه می کنداز مشرق تا مغرب قبرستان ها برای چهل روز از عذاب قبر نجات داده میشوند.