اولین شرط ورود به یک تشکیلات این است که فرد با (((هدف تشکیلات)) اشنا باشدواز مانیفست ان اگاهی داشته باشد و ان را قبول داشته باشد تا بتواند در ان مفید باشد .
اگر در این اشنایی و اگاهی وجود نداشته باشد ورود یک فرد هم برای خودش باعث خسران شود و هم برای تشکیلات ضرر دارد.
معمولا اینگونه افراد وقتی وارد میشوند ادم هایی نیستند که همراهی کنند و کسالت را نیز منتقل میکنند .
موثرترین و بی نام و نشان ترین ، تاثیر گذارترین و کم تبلیغات ترین ؛به دنبال ارمان بودن و بدون آرم بودن ؛
یعنی انسان در تشکیلات مثل گریس لای چرخ دنده ها شود ک چرخ دنده هارا نرم کند تا بچرخند و باهم درگیر شوند و در نهایت گریس بخار می شودو اثری از ان باقی نمی ماند، ولی باعث گردش نرم این دو چرخ دنده توی همدیگر همان گریس بوده است .اخلاق تشکیلاتی یعنی کمک کنیم به روان تر شدن ،اثرگذارترشدن ،پر برکت تر شدن و تاثیر گذارترشدن مجموعه مان توام با اینکه اثری از ما نباشد .
امام صادق مرد مبارزه بود ،مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود .مرد علم و دانش بودنشرا همه شنیده اند...
اما ان بعد سوم را ک اصلا نشنیده اید،مرد تشکیلات بودن امام صادق است ،یک تشکیلات عظیمی از مومنان خوداز طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماورالنهر تا شمال افریقا به وجود اورده بود.تشکیلات یعنی چه ؟ یعنی اینکه وقتی امام صادقاراده میکند ان چه را که او میخواهد بدانند.نماینده گان او در سراسر افاق عالم اسلام به مردم می گوینندتا بدانند.
جمع به حیث جمع ،مراقب خودشان باشند.بی مراقبتی جمع ها نسبت ب مجموعه های خودشان ،موجب میشودکه حتی ادم هایی هم که در بین جمع ها تقوای فردی دارند با حرکت عمومی ان جمع ها بغلتندو به جایی بروند که نمیخواهند.
در طول این سی سال ،ما از این ناحیه ضربه خورده ایم .یکی از جاهایی که ضعف نشان داده ایم همین بوده .
ما اعتقادمان این است ک بهترین راه وبرترین حربه ای ک میتواند راه ها را باز کندو هدایت الهی را و هدایت انقلابی رادر ذهن ها و دلها بنشاندو به میوه بیاورد،مثمر بکند،یک تشکیلات است .
ما عقیده داریم که اگر چنانچه کسانی بخواهندبرای انقلاب کار کنند واین ها متشکل نباشند ،مجتمع نباشند،نخواهند توانست از لحاظ کمیت ان. کاری را بکنند که یک گروه متشکل انجام خواهند داد.تشکیلات یکی از فرایض هر گروه مردمی است که هدفی را دنبال می کنند.تشکیلات یعنی نظم ،یعنی نظم ،یعنی تقسیم وظایف ،یعنی ارتباط و اتصال ،و زنجیره ای کار کردن ،این معنای تشکیلات است.
یک کار تشکیلاتی خصوصیتش این است که فرد خودش را در جمع حل کند،گم کند،که این گم کردن عین بازیافتن به نحو درست است .چیزی کم نمیشود از ادم ،چیزها ب ادم اضافه میشود.
من مثال می اورم.
به ان لیوان ابی که داخل ان یک حبه قند را شما می اندازید.این یک حبه قند یک چیز مشخصی است .به قدر خودش شیرینی دارد ،وقتی در لیوان اب انداختی ،تمام است ،یعنی یک دانه ازاین ذرات ریزی که در زیر دندان می امدو صدا می کرد و خودش را نشان میداد که هان ، منم ،،، یک دانه از اینها باقی نمیماند ،تمام حل میشود در اب ، در انجایی که قبل ازان یا بعدازان ،ده حبه قند دیگر هم حل شده ،اما ب نظر شما ازاین حبه قند یک ذره اش از بین رفت ؟
هیچ چیز ازان از بین نرفته است
این قند یک ذره کم نشد ،بلکه به ان هم زیاد شد ،تشکیلات
باید اینجور باشد ،شکل کامل یک تشکیلات درست، این جوری است که فرد در جمع ،حل بشود،این شکل درست تشکیلات است .
یک تشکیلات واحد،اولین و واضح ترین معنایش این است که افرادی ک در این تشکیلات کار میکنند ب دنبال یک جهت واحدی ،به دنبال نیمه گمشده ی واحدی می گردنند،ان هم باهمکاری و همراهی با یکدیگر ،پس اخلاق تشکیلاتی یعنی اخلاق اسلامی یعنی اخلاق اسلامی منظم ،یعنی چگونگی برخورد دو برادر ،دوهم فکر ،دو هم اهنگ ،دو هم جهت
اگر ما مجموعه مقررات و تکالیفی ک در اسلام هست ،این هارا مانند اندام ها و اجزای یک ماشین درنظر بگیریم ک دارد با یک نطم خاصی حرکت می کند اخلاق چ موضعی دارد اینجا؟
در یک دید خیلی سطحی ،عرفی،قابل فهم،اخلاق عبارت است ازان وسیله ای ک موجب میشود این حرکت و هماهنگی میان این اجزا بدون اصطحکاک ،بدون سایدگی بدون زیان و خسارت ،انجام بگیرد این اخلاق است .
دو کار را اخلاق اسلامی کلا به ما یاد می دهد ،یکی اینکه که با خلق ها و خصلتها و خوی های بد در خودما داۓما مبارزه کنیم
و انها را خنثی کنیم .دوم اینکه اخلاق نیک و فضاۓل را در خودمان به وجود بیاوریم و رشد دهیم ، هردو کار باید به موازات انجام بگیرید .
مثلا یکی از اخلاق های مذموم و پلید ،عجب است عجب یعنی چی ؟؟ یعنی خود شگفتی ،یعنی از خودمان راضی باشیم .عیبش این است که تا خیلی از خودمان متشکر شدیم ،متوقعیم همه از ما تشکر کنند .در رابطه با اخلاق تشکیلاتی ،اصول همین است،بایستی جوری باشد که انسان منیتهای خود رادر جمع کنار بگذارد ..
خود محوریها در چند خصلت بد خلاصه میشود.
یکی همین عجبی بود که گفته شد،همین خود شگفتی ،این یکی از ان بدترین خصلت هاست.این را علاج کنید با مقایسه خودتان با کسانی که بهتر و بیشتر و موثرتر از شما کار میکنند ،علاج کنید با بزرگ کردن عیوب کارتان در ذهن خودتان و بالاخره به هر کیفیتی ،این حالت را در خود بشکنید ،این یکی است .
یکی دیگر کبر است ،یعنی خود را بزرگ دیدن ،اگر تکبر چیز خوبی بود ،باید اجازه تکبر به پیامبران و اولیای الهی داده میشد.در حالی اینکار نشده ،خدا تکبر و خود بزرگ بینی را در چشم پیامبران زشت کرده ،تواضع یعنی خود را فرو نهادن ،خود را در طبقات نازل قراردادن و اینها هم عملا همین کار راکردند.
اگر تشکیلاتی به وجودامد،اما هدف روشنی نداشت ،یا هدف داشت ولیکن برنامه ریزی برای رفتن به سمت ان هدف انجام نگرفت و تشکیلات بی کار ماند،به خودی خود،تشکیلات از هم خواهد پاشید واگر هم بماند ،صورت بی جانی خواهد ماند خاصیت تشکل انسانی این است .
- تعدّد جرم، یعنی: ارتکاب جرایم متعدّد، بدون آن که متّهم برای اتّهامات متعدّد پیشین خود، به محکومیّت کیفری قطعی رسیده باشد. (بر خلاف تکرار جرم)
2⃣ - " انواع تعدّد جرم " :
- تعدّد جرم، بر دو نوع است:
۱- تعدّد مادّی جرم. (که به آن، تعدّد عینی یا حقیقی یا واقعی نیز گفته می شود).
۲- تعدّد معنوی جرم. (که به آن، تعدّد روانی یا اعتباری نیز گفته می شود).
3⃣ - " تعدّد معنوی جرم " :
- ارتکاب یک رفتار؛ که دارای عناوین مجرمانه ی متعدّد است.
- به موجب مادّه ی ۱۳۱ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲:
"در جرایم قابل تعزیر، هر گاه فعل واحد دارای عناوین متعدّد جرم باشد، مجازات جرمی داده می شود که مجازات آن اشدّ است".
4⃣ - " تعدّد مادّی جرم " :
- ارتکاب رفتارهای متعدّد که دارای عناوین مجرمانه ی متعدّد نیز است. اعمّ از این که، این رفتارها دارای عناوین مجرمانه ی مشابه یا مختلف باشند.
عناوین مجرمانه ی مشابه، مانند: ارتکاب سرقت تعزیری و شروع به سرقت.
و عناوین مجرمانه ی مختلف، مانند: ارتکاب سرقت تعزیری و توهین.
- فروض مختلف تعدّد مادّی جرم، در مادّه ی ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ مقرّر شده است.
5⃣ - " مصادیقی از تعدّد معنوی جرم " :
- انتقال سهم الارث بقیّه ی ورّاث با جعل امضاء.
- قتل غیر عمد ناشی از رانندگی بدون پروانه. ( مادّه ی ۷۱۸ قانون مجازات اسلامی - تعزیرات ۱۳۷۵ و رای وحدت رویّه شماره ی ۶۳۸ مورّخ ۱۳۷۸/۶/۹).
- فروش مال امانی. (انتقال مال غیر از طریق خیانت در امانت).
- کلاهبرداری با استفاده از سند مجعول.
- کلاهبرداری با اتّخاذ عناوین دولتی یا عمومی.
- ترک انفاق زن و فرزندان. (رأی وحدت رویّه شماره ی ۳۴ مورخ ۱۳۶۰/۸/۳).
- تحصیل مال از طریق نامشروع با استفاده از سند مجعول.
6⃣ - دقّت شود؛
در صورتی که، رفتار واحد، دارای نتایج متعدّد باشد، تعدّد مادّی (و به تعبیری، در حکم تعدّد مادّی) محسوب می شود، نه تعدّد معنوی. (تبصره ی ۱ مادّه ی ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲). مانند: ارتکاب توهین همزمان به دو نفر. که دارای یک رفتار مجرمانه است. ولی، دو نتیجه به دنبال دارد.
7⃣ - هم چنین، در صورتی که مجموع رفتارها و جرایم ارتکابی، در قانون دارای عنوان مجرمانه ی خاصّی باشد، مقرّرات تعدّد جرم اعمال نمی شود. بلکه، مرتکب به مجازات مقرّر در قانون محکوم خواهد شد. (تبصره ی ۲ مادّه ی ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲). مانند: نهب و غارت با قهر و غلبه. (مادّه ی ۶۸۳ قانون مجازات اسلامی - تعزیرات ۱۳۷۵ )؛ یا سرقت مقرون به آزار. (مادّه ی ۶۵۲ همان قانون).
8⃣ - بالاخره این که، توجّه داشته باشید که قواعد تعدّد جرم اعمّ از تعدّد معنوی یا تعدّد مادّی مربوط به جرایم تعزیری است. (مفادّ موادّ ۱۳۱ و ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲)؛ و تعدّد جرم در حدود و قصاص و دیات بر اساس ضوابط خاصّ این ابواب خواهد بود. یعنی؛ در حدود و قصاص و دیات در باب تعدّد جرم، ضوابط خاصّی که در آن ابواب مقرّر شده است، حاکم می باشد.
توضیح اینکه در تمام موارد فوق الذکر هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتیکه میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد و ربع ( یک چهارم ) ترکه برای زوج و ثمن (یک هشتم) آن برای زوجه در صورتیکه میت اولا یا اولا اولاد داشته باشد .
طبقه دوم :
درجه اول : جد ( پدر پدر و پدر مادر ) و جده ( مادر پدر و مادر مادر) و برادر و خواهر
درجه دوم : پدر جد و مادر جد و پدر جده و مادر جده و فرزندان برادر و خواهر
توضیح اینکه در تمام موارد فوق الذکر هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه .
طبقه سوم :
ا – عمو و عمه و خاله و دایی درجه ( درجه اول) و اولاد آنها ( درجه دوم)
2 – عمو و عمه و خاله و دایی پدر و مادر ( درجه اول) و فرزندان آنها (درجه دوم)
توضیح اینکه در تمام موارد فوق الذکر هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه .
الف- در مرئی و منظر ضابطان دادگستری واقع شود یا ماموران یادشده بلافاصله در محل وقوع جرم حضور یابند و یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند.
ب – بزه دیده یا دو نفر یا بیشتر که ناظر وقوع جرم بوده اند، حین وقوع جرم یا بلافاصله پس از آن، شخص معینی را به عنوان مرتکب معرفی کنند.
پ – بلافاصله پس از وقوع جرم، علائم و آثار واضح یا اسباب و ادله جرم در تصرف متهم یافت شود و یا تعلق اسباب و ادله یادشده به متهم محرز گردد.
ت – متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، قصد فرار داشته یا در حال فرار باشد یا بلافاصله پس از وقوع جرم دستگیر شود.
ث – جرم در منزل یا محل سکنای افراد، اتفاق افتاده یا در حال وقوع باشد و شخص ساکن، در همان حال یا بلافاصله پس از وقوع جرم، ورود ماموران را به منزل یا محل سکنای خود درخواست کند.
ج – متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، خود را معرفی کند و وقوع آن را خبر دهد.
چ – متهم ولگرد باشد و در آن محل نیز سوء شهرت داشته باشد.
تبصره 1
چنانچه جرایم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون به صورت مشهود واقع شود، در صورت عدم حضور ضابطان دادگستری، تمام شهروندان میت bوانند اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار مرتکب جرم و حفظ صحنه جرم به عمل آورند.
تبصره 2
ولگرد کسی است که مسکن و ماوای مشخص و وسیله معاش معلوم و شغل یا حرفه معینی ندارد.
زناعبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آنها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد.
آیامیدانستید؟؟؟
جماع با دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنهگاه در قُبُل یا دُبُر زن محقق میشود.
آیامیـــدانستید؟؟؟
هرگاه طرفین یا یکی از آنها نابالغ باشد، زنا محقق است لکن نابالغ مجازات نمیشود و حسب مورد به اقدامات تأمینی و تربیتی مقرر در کتاب اول این قانون محکوم میگردد.
آیامیـدانستید؟؟؟
جماع با میت، زنا است مگر جماع زوج با زوجه متوفای خود که زنا نیست لکن موجب سی و یک تا هفتاد وچهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش میشود.
آیامیدانستید؟؟
هرگاه متهم به زنا، مدعی زوجیت یا وطی به شبهه باشد، ادعای وی بدون بینه یا سوگند پذیرفته میشود مگر آنکه خلاف آن با حجت شرعی لازم ثابت' شود.
آیامیدانستــید؟؟؟
حد زنا در موارد زیر اعدام است:
الف- زنا با محارم نسبی
ب- زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است.
پ- زنای مرد غیر مسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است.
ت- زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است.
1- مجازات زانیه در بندهای(ب) و(پ) حسب مورد، تابع سایر احکام مربوط به زنا است.
2- هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید ویا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است.
بهترين دعا دعاي كميل است اين دعا خيلي برايم تحسين انگيز و دل نشين است. سپاه بازوي ولايت فقيه است و تداوم دهنده انقلاب اسلامي در جهان است. با شكست صدام جنگ تمام نمي شود بلكه جنگ تا بعد از شكست عراق ادامه دارد پس ما بايد خود را براي نابودي اسرائيل آماده كنيم.
بعد از جدایی زوجین بیشتر اشخاص تمایلی به ماندن نام همسر سابق در شناسنامه ندارند. در اینجا به اختصار روش حذف نام همسرسابق ذکر می گردد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
طلاق بعد از رابطه جنسی: در این حالت یعنی فرضی که بین زوجین رابطه جنسی برقرار باشد اداره ثبت احوال از دادن المثنی بدون ذکر نام همسر سابق خودداری می کند. رویه عملی دو راه را پیشنهاد می کند:
زنی که خواهان حذف نام همسر سابق است باید مردی را بعنوان خواستگار خود معرفی کرده و با مراجعه به یکی از دفاتر ثبت ازدواج و طلاق گواهی سردفتر را مبنی بر خواستگاری و تمایل به عقد از سوی طرفین به ثبت احوال ارائه دهد. در این صورت ثبت احوال نسبت به دادن المثنی بدون ذکر نام همسر سابق اقدام خواهد کرد.
چنانچه زن مدخوله نباشد با گواهی پزشکی قانونی یا حکم دادگاه می توان مستقیما به ثبت احوال مراجعه و با تکمیل فرم های مربوطه تقاضای صدور المثنی نمود. در این صورت نام همسر سابق در شناسنامه درج نخواهد شد. این حکم درمورد مرد نیز جاری خواهد بود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
طرح دعوا به طرفیت ثبت احوال با خواسته الزام ثبت احوال به دادن المثنی شناسنامه و حذف نام همسر سابق از شناسنامه. دادگاه صالح همان دادگاه محل صدور شناسنامه خواهد بود. معمولا این ادعا به همراه ادعای فقدان شناسنامه طرح می گردد. با صدور حکم دادگاه و ارائه آن به ثبت احوال ُ اداره مزبور مکلف به اجرای حکم دادگاه خواهد بود